۲۴ مرداد ۱۳۸۹، ۱۴:۴۰

دیدگاه میهمان/

فرهنگ ؛ بنیان توسعه

فرهنگ ؛ بنیان توسعه

ارزشهای دینی و الگوهای فرهنگی ما تاثیر گسترده ای در رفتار شهروندان ما دارد و در صورتی که ما نتوانیم نقش این متغیرها را در برنامه ریزیهای توسعه خود الگوسازی کنیم برنامه های توسعه ما با چالش و مشکل مواجه می شوند.

به گزارش خبرنگار مهر، در همه تاریخ بشر، عقیده بر این بوده است که فرهنگ جوامع می تواند شاخصی برای سنجش میزان توسعه یافتگی آنها بحساب آید. سرزمینی که فرهنگی غنی تر و پر بار تر داشته است قطعا از وضعیت بهتری در بهره گیری از امنیت، اقتصاد، و رفاه برخوردار بوده است. نگاهی گذرا به دورههای پربار تاریخ کشور، نشان می دهد که زمانی که بین مردم، ارزشها و شاخصهای دینی و فرهنگی عینیت و برجسته گی داشته است و ادبیات و فرهنگ جامعه، برخوردار از بالندگی بوده، کشور دوران رشد و بلوغ مادی و معنوی خود را پشت سر می گذاشته است.

تاملی در متن سفرنامه های باقی مانده از دوران گذشته، آنچه که مدعای ماست را تائید می کند. در بطن آیات قرآنی و احادیث و روایات پیامبران و ائمه اطهار نیز به کرات در خصوص تاثیرات هنجارها و ارزشهای فرهنگی بر رفتار و منش و زندگی افراد بیانات گرانباری ارائه گردیده است.

مطالعاتی هم که در دوران معاصر، انجام پذیرفته است شواهدی را نشان می دهد که پیوسته ارتباط موثری میان فرهنگ و توسعه وجود دارد. بنیان این تحقیقات بر تجربه های حاصل شده از آسیبهای کشورهای جهان سوم از بسته های سیاستگذاری سازمان ملل متحد برای رشد و توسعه اقتصادی استوار است که منجر به توجه کارشناسان این سازمان به مقوله تاثیر عوامل فرهنگی بر میزان رشد اقتصادی حاصل از بسته های سیاستی این سازمان شد.

حاصل پژوهشهایی که در سازمان ملل انجام شد، منجر به کشف و الگو سازی ارتباط میان مولفه ها و متغیرهای فرهنگی با مولفه های توسعه گردید. در ادبیات غرب،دقت در ارتباط توسعه با مفهوم فرهنگ، به طور معمول در دهه‌های اخیر شایع شد و توانست جای پایی در میان نظریه‌ها و گفتمان‌های محوری توسعه پیدا کند.  نتیجه حاصله از ناهمخوانی بسته های سیاستی با مبانی دینی و اعتقادی و ارزشی مردم کشورهای جهان سوم، شکست در دست‌یابی به توسعه جامع و پایدار و برملا شدن بعد استعماری الگوی های غربی توسعه (نظریه نوسازی)، و ایجاد بحرانهای گسترده سیاسی‌ـ اجتماعی در این جوامع بود.

بررسیهای مختلف نشان می دهند که الگوی غربی توسعه که اقتصاد در رأس آن قرار دارد چون تماماً ساخته تمدن و فرهنگ غربی و برخاسته از درون و همسو با آن است با ورود به کشورهای جهان سوم عامل بروز مسائل و پیچیدگی‌هایی شد که عملاً روند توسعه این کشورها را یا مختل کرد یا با معضلی اساسی مواجه ساخت. الگو توسعه غربی چون بر بنیان ارزشها و هنجارهای غربی استوار بود، مانع از پیوند توسعه با ساختارهای گوناگون فرهنگی ‌ـ اجتماعی کشورهای جهان سوم گردید. این تجربه نشان داد که توسعه باید از مردم، از آنچه که انجام می‌دهند، از آنچه می‌خواهند و از آنچه که می‌اندیشند و باور دارند، آغاز شود.

اگر در نظر بگیریم که غایت نهایی توسعه خدمت به انسان است، آزاد کردن انرژی خلاقه مردم و امکان‌پذیر ساختن آن تنها از طریق دقت در ارزشها و هنجارهای هویت ساز آنها امکان پذیر است. لذا باید اسبابی را فراهم آورد که مردم بتوانند، خود سرنوشتشان را به صورت جمعی و فردی تعیین کنند؛ به این علت است که توسعه مفهومی فرهنگی و با ماهیتی درون‌زا است که عملاً همه جوانب زندگی را در برمی‌گیرد و نیازمند مشارکت همه اعضای جامعه می‌باشد.در خصوص نوع ارتباط حاکم میان مولفه های فرهنگ با اصل توسعه باید دقت نمود که هیچ توسعه‌ای بدون تمایل یا قبول تغییر به وقوع نمی‌پیوندد زیرا هر فرهنگ در داخل خود سازوکارهایی دارد که زمینه هایی در جهت تسهیل تغییر یا مانعی در برابر آن به وجود می‌آورد و همچنین در هر فرهنگ سلسله مراتبی از ارزشها وجود دارد که به طور گسترده‌ای، گستره قبول تغییر را تعیین می‌کنند و بر سطح پذیرش فعالیتهای توسعه که چنین تغییری را ایجاد می‌کند، تأثیر می‌گذارد.

همواره در پژوهشهایی که در این خصوص انجام شده است، اعتقاد بر این بوده است که فرهنگ با مؤلفه‌های پویای خویش سبب‌سازی ایجاد گامهای اساسی در مسیر توسعه با پذیرش راهبردهای اقتصادی و اجتماعی در زمینه ارزشها و ذهنیت یک جامعه یا کشور بوده است. عوامل فرهنگی می‌تواند بر اشکال مختلف زندگی اقتصادی و اجتماعی تأثیرات هم منفی و هم مثبت داشته باشد. به علاوه پویایی فرهنگی توسعه می‌تواند ریشه در ارزشهای انگیزشی موجود در فرهنگ جمعیت مورد نظر داشته باشد. هویت فرهنگی نیز می‌تواند عامل مهی در تحول اقتصادی و اجتماعی جامعه بحساب آید.

نقش این متغیرها هنگامی که توسط برنامه‌ریزان توسعه درک و اندازه‌گیری نشود به مثابه ترمزی برای عملکرد توسعه، نقش می‌یابند. با استفاده از این عناصر است که جمعیتها و کشورها و متخصصان امور توسعه نقاط قوت و ضعف برنامه‌های توسعه‌ای خود را درک کرده و در صورت نیاز با متغیرهای فرهنگ هماهنگ کرده و با ارائه تفسیری درست از عملکرد این عناصر، اهداف خود را به پیش می‌برند. اما اینکه چگونه به شکل عملی بعد فرهنگی توسعه را در نظر بگیریم، و از چه فوت و فن‌ها و ابزارهایی در این خصوص استفاده کنیم کاری به مراتب دشوارتر از تجزیه وتحلیل نظری و کشف ارتباط میان این متغیر هاست. نظام سیاستگذاری کشور ما باید با بهره گیری از اتاقهای فکر ورزیده و نخبگان دانشگاهی لوازم تحقق این اصل مدیریتی را فراهم کنند. ارزشهای دینی و الگوهای فرهنگی ما تاثیر گسترده ای در رفتار شهروندان ما دارد؛ در صورتی که ما نتوانیم نقش این متغیرها را در برنامه ریزی های توسعه خود الگو سازی کنیم برنامه های توسعه ما با چالش و مشکل مواجه می شوند. آینده تحول کشور ما همت مضاعفی را در این خصوص طلب می کند.

ما افق سند چشم اندازی را در پیش داریم که تحقق آن نیازمند تدوین برنامه های راهبردی و استراتژیک است که این برنامه باید همخوانی گسترده ای با اساس فرهنگ و ارزشهای اسلامی- ایرانی جامعه ما داشته باشد، در غیر این صورت پیچیدگی ها و معضلاتی پیش خواهد آمد که شایسته ملت عزیز ما نیست.

-------------------------

مرتضی طلایی - رئیس کمیسیون فرهنگی - اجتماعی شورای شهر تهران

کد خبر 1134208

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha